جدول جو
جدول جو

معنی گیتی آرا - جستجوی لغت در جدول جو

گیتی آرا
آرایندۀ گیتی، جهان آرا، عالم آرا
تصویری از گیتی آرا
تصویر گیتی آرا
فرهنگ فارسی عمید
گیتی آرا
آرایش دهنده گیتی،
خالق گیتی که کنایه از خداوندگار باشد، (یادداشت مؤلف)، رجوع به گیتی آرای شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گیتی گشا
تصویر گیتی گشا
جهان گشا، جهان گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گیتی نما
تصویر گیتی نما
جهان نما، نشان دهندۀ جهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گیتی خدا
تصویر گیتی خدا
خداوند گیتی، پروردگار، کنایه از پادشاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گیتی خرام
تصویر گیتی خرام
گردشگر، کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می کند، جهان نورد، سائح، رهگیر، جهانگرد، توریست، سیّاح، گیتی نورد
فرهنگ فارسی عمید
(سَ رُ سَ / سِ کَ دَ)
آراستن گیتی. آرایش کردن گیتی. رجوع به گیتی آراستن شود
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان کشکوئیه شهرستان رفسنجان، واقع در 53 هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 8 هزارگزی شوسۀ رفسنجان به یزد، سکنۀ آن 25 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حُ شِ)
آنکه تمام گیتی را گشته باشد. (آنندراج) (بهار عجم) ، کنایه از پادشاهی که سرتاسر گیتی را سیر کرده است:
همه کردۀ شاه گیتی خرام
در این یک ورق کاغذ آرم تمام.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(حَ شَ رَ / رِ خوا / خا)
دارندۀ گیتی، صاحب و قابض گیتی، گیتی آرای و گیتی بان که به معنی پادشاه باشد، (از بهار عجم) (آنندراج)، مالک عالم و پادشاه، (ناظم الاطباء) :
ز جملۀ ملکان جهان که داند کرد
هزار یک زان کان شهریار گیتی دار،
فرخی،
امیر غازی محمود سیف دولت و دین
خدایگان جهانگیر شاه گیتی دار،
مسعودسعد،
بلندهمت و بسیاردان و اندک سال
جهان گشای و ممالک ستان و گیتی دار،
کمال اسماعیل (از آنندراج)،
جاودان گیتی به حکم شاه گیتی دار باد
جایگاه بدسگال شاه گیتی، دار باد،
کمال اسماعیل (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حِ مَ پَ رَ)
گردندۀ گیتی. چرخندۀ گیتی:
گیتی و آسمان گیتی گرد
بر در تو زنند بردابرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(حِ نِ)
گشایندۀ گیتی. فاتح. جهانگیر:
پسر کو با پدرهمدل بود بسیار مه باشد
بخاصه چون پدر گیتی گشایی تاج ده باشد.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(حَ بِ)
نمایان کننده گیتی. که گیتی در او نماید. رجوع به گیتی نمای شود.
- آینۀگیتی نما، آینۀ اسکندری:
به سعی ای آهنین دل مدتی باری بکش کآهن
به سعی آیینۀ گیتی نما و جام جم گردد.
سعدی.
- جام گیتی نما:
گنج در آستین و کیسه تهی
جام گیتی نما و خاک رهیم.
حافظ.
رجوع به جام گیتی نمای شود
لغت نامه دهخدا
(سَ رُ کَلْ لَ/ لِ زَ دَ)
آراستن گیتی. آرایش کردن گیتی
لغت نامه دهخدا
عمل گیتی آرای، آرایش گیتی
لغت نامه دهخدا
آرایش دهنده گیتی، عالم آرای، (ناظم الاطباء) :
سپهری برین گونه برپای کرد
شب و روز را گیتی آرای کرد،
فردوسی،
ای بار خدای گیتی آرای
بربندۀ پیر خود ببخشای،
سعدی،
، خداوند و خالق گیتی، (آنندراج) (بهارعجم)، از اوصاف پادشاه باشد، (از آنندراج) (از بهار عجم) (فرهنگ شعوری ج 2 ص 314) :
شه گیتی آرای خورشیدبخت
که بر تارک چرخ بنهاد تخت،
فردوسی،
،
نوعی از گل سرخ نیک منظر و رعنا که از بصره آورند و پرهای آن را مدتی میتوان نگاه داشت و چون آن را در لای لباسها نهند بوی خوش به آنهامیدهد شبیه به بویی که مرکب از بوی مشک و عنبر باشد، (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 314) (ناظم الاطباء)، رجوع به گل گیتی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گیتی دار
تصویر گیتی دار
دارنده جهان پادشاه عالم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیتی نما
تصویر گیتی نما
نمایان دهنده گیتی، جام گیتی نما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیتی آرایی
تصویر گیتی آرایی
آریش گیتی زینت عالم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیتی آراستن
تصویر گیتی آراستن
آرایش کردن جهان زینت دادن عالم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیتی آرای
تصویر گیتی آرای
عالم آرای، آرایش دهنده گیتی، خداوند و خالق گیتی
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که سراسر گیتی را سیاحت کرده باشد، پادشاهی که همه کره زمین مسخر اوست
فرهنگ لغت هوشیار